BOOS
BOOS

 

شعرهای قشنگ و باحال با موضوع ماه محرم

.
آمدم ای شاه ، پناهم بده / خط امانی ز گناهم بده


ای حَرمَت ملجا درماندگان / دور مران از در و راهم بده

ای گل بی خار گلستان عشق / قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم / اذن به یک لحظه نگاهم بده


ای که حَریمت به مَثَل کهرباست / شوق و سبک خیزی کاهم بده

تا که ز عشق تو گدازم چو شمع ؟ / گرمی جانسوز به آهم بده

لشگر شیطان به کمین من است / بی کسم ای شاه ، پناهم بده


از صف مژگان ، نگهی کن به من / با نظری یار و سپاهم بده


در شب اول که به قبرم نهند / نور بدان شام سیاهم بده


ای که عطا بخش همه عالمی / جمله ی حاجات مرا هم بده


.
.

شرمنده شد بهار ز گلزار کربلا / بلبل کند نوا که خزان محرم است


ما عاشقان لاله ی سرخِ پیمبریم / کز عطر او بهشت خداوند ، خرم است


صد مرده زنده میشود از ذکرِ یا حسین / مولای ما معلم عیسی بن مریم است


عیسی اگر در آخرِ عمرش به عرش رفت / قنداقه حسین ، شرف عرشِ اعظم است

با یوسفش مقایسه کردم ، نگار گفت : / او شاه مصر باشد ، این شاه عالم است

ما را نیازِ صید چمن نیست در بهار / روی حسینیان ، گل و این اشک شبنم است


ای صاحب عزا به عزاخانه ها بیا / یاران سینه زن همه در زیر پرچم است


گر وعده ی بهشت به ما می دهد بهار / ما نیستیم طالب ، رضوان مسلّم است


بر عاشقان ، سیاحت گلشن حرام شد / خاکم به سر که قامت سروِ علی خم است


ای آب ، بس کن این همه جوش و خروش را / در پیش چشم ما علی اصغر مجسم است


سقا ز تشنگان حرم شرمسار شد / شرمنده ی خجالت او نهرِ علقم است

ساقی تشنه تا که برون آمد از فرات / قربان غیرتش شود عالم ، اگر کم است


چون محتشم بخوان به پیمبر ز سوز دل / باز این چه شورش است که در خلق عالم است ؟


.
.
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز / نهضتت مایه الهام جهان است هنوز


بهر ویرانی و نابودی بنیان ستم / خون جوشان تو چون سیل ، دمان است هنوز

در فداکاری مردانه ات ای رهبر عشق / چشم ایام به حیرت ، نگران است هنوز


کربلای تو پیام آور خون است و خروش / مکتبت راهنمای همگان است هنوز


تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست / از قیام تو پیام تو عیان است هنوز


همه ماه محرم ، همه جا کرب و بلاست / در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

جاودان بینمت اِستاده به پیکار ، دلیر / لا “اری الموت” تو را ورد زبان است هنوز

باغ خشکیده ی دین را تو ز خون دادی آب / نه عجب گر که شکوفا و جوان است هنوز

تربت پاک تو ای اسوه آزادی و عشق / سرمه دیده صاحب نظران است هنوز


خون گرمت زند آتش به سیه خرمن ظلم / که به خون تو دو صد شعله نهان است هنوز

انقلاب تو به ما درس فضیلت آموخت / نقش اخلاص تو سرمشق جهان است هنوز


بر جبین «شفق» این لوحه گلرنگ غروب / هر شب از خون تو صد گونه نشان است هنوز


محمد حسین بهجتی ( شفق



نظرات شما عزیزان:

مـریــم 
ساعت21:42---8 آذر 1390

کاش … کاش همان کودکی بودم که حرفهایش را از نگاهش میتوان خواند …

اما اکنون اگر فریاد هم بزنم کسی نمی شنود

دلخوش کرده ام که سکوت کرده ام …

سکوت پر بهتر از فریاد توخالیست !!!

دنیا راببین … بچه بودیم از آسمان باران می آمد ،

بزرگ شده ام از چشمهایمان می آید …

بچه بودیم درد دل را با هزار ناله می گفتیم ، همه می فهمیدند …

بزرگ شده ایم ، درد دل را به صد زبان می گوییم ،

اما هیچ کسی نمی فهمد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:شعر درمورد ماه محرم, توسط سامان